موسیقی برای میشل دورنس به معنای همه چیز است – تا زمانی که او به یاد می آورد، همینطور بوده است. همانطور که او در یادداشت برنامه ای برای آخرین برنامه خود می نویسد، چیزی که او را در مورد رقصنده های مورد علاقه اش تحریک می کند “احساس انرژی احساسی خالص است که در بدن برای ساختن موسیقی حرکت می کند.”
معمولاً این حسی است که بعد از گذراندن یک شب با این طراح رقص و رقصنده ضربهای احساس میکنید: مکالمهای پر انرژی و احساسی بین موسیقی و رقص. این هرگز فقط مربوط به شادی رقص شیر او در صحنه نیست، بلکه تقدیم به نوع دیگری از ریتم – سرعت برنامه ها و رقص های او است. آنها پرواز می کنند.
دورنس برای نامزدی دو هفتهای خود در تئاتر جویس در منهتن، تجربهای عجیب و ناهموار ارائه کرده است که در شتاب بیحالیاش رخ میدهد. رقص ها ناتمام به نظر می رسید. در این فصل، او از نظر بصری و صوتی به برخی از روابط هنری مهمی که در طول 25 سال زندگی و کار خود در شهر نیویورک ایجاد کرده است، ادای احترام می کند. همراه با اثری که با همکاری پنج نفر از اعضای سابق شرکت “Stomp” ساخته شده است – که دورنس زمانی مجری آن بوده است – یک آهنگ برتر توسط آرون مارسلوس، یک نوازنده با استعداد و عضو شرکت، و یک دوئت مشترک جدید توسط Aaron Marcellus اجرا می شود. دورنس و افرات اشری.
آشری، رقصنده و طراح رقص B-girl که با نام Bounce نیز شناخته میشود، به اندازه دورنس مجری جذاب است، اما «اتاق کوچک»، علیرغم مختصر بودنش، احساس غوغا میکرد. در آن، دورنس و آشری در یک مربع کوچک نورانی در کنار هم ایستاده بودند. محصور در آن، آنها با حرکات ژست های ناگهانی به امتیاز حداقلی توسط دونوان دورنس، برادر طراح رقص حرکت کردند.
یادداشتهای یدکی آنها را تشویق به عمل کرد: با لمس قسمتهایی از بدنشان – صورت، لگن – یا خمیدن به جلو، به حالتهای سفت و روباتیک خود بازگشتند. نور بارق آنها را در عکس های فوری کوتاه منجمد کرد. در یکی از این موارد، آنها به یکدیگر رسیدند. آیا “اتاق” اشاره ای به خود انزوا و روزهای اولیه همه گیری بود؟ این ساخته شده بود، به نوعی در جشنواره پرکننده.
دورنس برای «چهل و پنجمین و هشتم» بازگشت، که با همکاری رقصندگان ساخته شد و نامش را بهخاطر خیابانهای نزدیک جایی که او و مارسلوس برای اولین بار ملاقات کردند، نامگذاری کرد. با یک فوران پرکاشن پر جنب و جوش شروع شد که در آن شش رقصنده در طول صحنه پخش شدند و نوازندگان – کایل اورت، مت پارکر و گریگوری ریچاردسون علاوه بر مارسلوس – با افتتاحیه ای که عنوان پرانرژی آن را تداعی می کرد، طلایی کردند. در نهایت، جمعیت دلیلی برای تشویق داشتند.
در کنار دورنس، الیزابت برک، لوک هیکی، کلودیا راهاردجانوتو، لئوناردو سندووال و بایرون تیتل بودند – آنها در هماهنگی خیره کننده خود، چه با هم و چه در تک نوازی، طوفانی را به راه انداختند. در اینجا، حمله قدرتمند دورنس و میل ظاهراً رفع نشده برای خوردن فضا به یک تلاش گروهی تبدیل شد.
این شادی زیاد دوام نیاورد – یا، بهتر است بگوییم، بین رقصندگانی که از روی زمین رانندگی میکردند، به این سو و آن سو میرفت تا لحظات دروننگرتری برای مارسلوس، که آوازهای غنی و چندلایهاش تئاتر را پر کرده بود. قدم زدن عجیب بود. در حالی که موسیقی پر جنب و جوش او که با نوازندگان خلق شد، فضایی را برای بداهه نوازی های کوتاه با رقصندگان باز کرد، در نهایت، بیشتر شبیه یک کنسرت با رقصندگان بود تا یک رقص کاملاً تحقق یافته.
بازی بین رقصنده ها و نوازندگان ادامه پیدا کرد تا اینکه دورنس در یک لحظه انفرادی با ظرافتی آرام در سراسر صحنه حرکت کرد و نوک کفشش را به صورت نیم دایره سایید. نرم و آرام، با حرکت روان یک اسکیت باز، او ظریف بود، گویی نمی خواست بر مارسلوس غلبه کند – موسیقی او یا حضور او.
کنجکاوترین کار شب از نظر دامنه محدود و در عین حال از بسیاری جهات قانعکنندهترین کار بود: «ریتمهای هستی»، که در آن دورنس اعضای خانواده سلطنتی «استومپ» را متحد کرد: آلیسون ایستر، کیماری ال، استفانی مارشال، ویکی تانر و فریتزلین هکتور، که اعتبار آنها بود. با رقص اضافی و بداهه نوازی انفرادی. با توجه به اخباری مبنی بر اینکه این نمایش طولانی مدت در نیویورک در ژانویه به پایان می رسد، بسیار تلخ تر بود. 8.
در «ریتمهای هستی»، تجربه و پیوند رقصندگان از همان ابتدا قابل لمس بود، که با زنانی شروع شد که دستهجمعی بودند و دستهایشان دور شانههای یکدیگر حلقه شده بود. به آرامی ضربات ضعیفی را روی زمین میکوبیدند، در حالی که برای مدت کوتاهی از هم جدا میشدند تا رانهایشان را بکشند و در شیارهای جدید فرو میرفتند.
بخش گستردهای وجود داشت که رقصندهها روی صندلیها مینشستند، اما جذابتر تماشای الگوهای آنها بود که در طول صحنه حرکت میکردند، به داخل و خارج میرفتند در حالی که با بدنشان یک ملیله ضربهای ایجاد میکردند. در این برنامه، دورنس فاش کرد که آنها را گرد هم آورده است، هم «به دلیل روشی که زنان بهویژه ما را شفا میدهند و ما را متحول میکنند، و هم به این دلیل که احساس میکنم برای مبارزه با فرهنگی که ما را با افزایش سن نامرئی میکند، فراخوانده شدهام».
هر دو احساس قابل تحسین و احساس هستند. اما «ریتم موجودات» از پایانهای کاذب و نور آنچنان ضعیف رنج میبرد که گاهی به نظر میرسید زنان در سایه بالها در حال رقصیدن هستند. شاید نکته این بود: در رقص ضربی، زنان اغلب در پسزمینه نقش آفرینی میکردند. “Rhythm of Beings” آنها را در جلو و مرکز قرار داد، اما احساس کشیدگی می کرد – این طرف و آن طرف می پیچید، اما در جستجوی پیچ های جدید پر پیچ و خم می شد.
رقص دورنس
تا دسامبر 18 در تئاتر جویس، منهتن؛ joyce.org