لس آنجلس – همانطور که از قبل مقرر شده بود، شب افتتاحیه “ایمو” آن ایمهوف در اسپروث ماگرز، بزرگترین نمایشگاه این هنرمند آلمانی تا به امروز در ایالات متحده، یک فاجعه بود.
ظاهراً یک پیکاپ خاکستری زغالی از بلوار ویلشایر عبور کرده بود – از 10 تکه دیوار برلین که در خارج از برج 5900 Wilshire به نمایش گذاشته شده بود، از یک پله بالا رفت و به ستونهای گالری رفت. بدون حوصله، یک جفت باند لاغر و بی حال گوت روی کشتی اجرا کردند. یکی شکمش را تراشید، دیگری آب کوزه ها را خالی کرد، سپس «دریاچه آتش» را توسط عروسک های گوشتی بالای ریه هایش خواند. پفهای یک دستگاه دود که از کاپوت تردد شده کامیون خارج میشود.
صحنه نامتجانس، قانع کننده و کمی خنده دار بود – قرار نبود قانع کننده باشد. قرار بود خنکی خود را به رخ بکشد، جایی که شما انتظار میروید. کامیون که بدون دست زدن به ساختمان به سمت ساختمان حرکت می کرد، تصادف بدون مایعات یا زباله، برای عملکرد بیش از حد اضطراب (و یک مرحله واقعی) طراحی شد. تئاتری، دراماتیک – احساسی نامناسب: “ایمو”، در یک کلمه. ایمهوف نیهیلیسم نوجوانان را – محکومان نابودی حتی در دوران جوانی – به عنوان رهایی از دنیای شکنجهدیده مطرح میکند.
ایمهوف که اکنون از دوران میانسالی خود لذت می برد، که در مواد تبلیغاتی به عنوان صدای نسل جدید تبلیغ می شود، سبک دقیق خود را در طراحی رقص کارهای روزمره در حالی که هنرهای زیبا را در Städelschule مطالعه می کرد و در ضد فرهنگ فرانکفورت زندگی می کرد، توسعه داد. اجراهای آهسته آهسته و فریبنده او شبیه به رقص مدرن ساختارشکن سیمون فورتی یا ایوان راینر است که با شور و هیجان خرده فرهنگ های جوانی بریده شده است. «فاوست» ایمهوف، اپرای سستتر که در غرفه آلمان دوره نازی برای دوسالانه ونیز 2017 به صحنه رفت، با مدلهای درخشان زیر کفهای شیشهای و پارس کردن دوبرمنها در پشت نردههای زنجیرهای، شیر طلایی را به دست آورد و شهرت او را به عنوان یک ضد فاشیست مرموز حفظ کرد.
در پاسگاه اسپروث ماگرز در لس آنجلس، طعم نسبتاً مختصر افتتاحیه از آثار ماندگار ایمهوف تکرار نخواهد شد. درعوض، نمایشگاه نمونههای اخیر واژگان بصری هنرمند را به نمایش میگذارد: سطوح براق خراب. نقاشی های فوتورئالیستی از ابرها یا بچه های باشگاهی به رنگ قرمز و آبی سه بعدی. فیلم ها و ترتیبات معماری واحدهای ذخیره سازی تولید انبوه؛ bongs و فونت های ناهموار. بدون اجراکنندگان، در وضوح روز بعد، «ایمو» ایمهوف بوی ناخوشایندی از عواقب را در کلوپ های شبانه خالی دارد.
در تکرار اثری از «جوانان» سال گذشته در موزه Stedelijk در آمستردام، طبقه اول گالری به اتاقهایی تقسیم میشود که با پارچههای IBC در قفس ساخته شدهاند، یک ظرف استاندارد و مناسب برای لیفتراک برای مایعات فله. نقاشیهای روی پانلهای آلومینیومی براق از سوراخهای دیوارهای شبکهمانند به چشم میخورد. دور یک گوشه و بیرون پرترهای از یک دلقک اهریمنی با قلم موی صاف، یا نمادی از خطرات زیستی روی شیب سبز و سیاه ظاهر میشود که مانند میز مدرسه خراشیده شده است. مانند کامیون «تصادف شده»، نقاشیها – دکور یک خانه تفریحی صنعتی، کامل با موسیقی متنی از خندههای تنظیمشده و سرود گیتار – به درام اطرافشان بستگی دارد. پشتههای لاستیک پنجرهها را مسدود میکنند، چراغهای قرمز و آبی با تابلوهای سبز خروجی گالری ترکیب میشوند تا فضا را به رنگهای بنفش و قهوهای بپوشانند.
بعد از تانک ها، ایمهوف به عادت خود برای نصب ردیف هایی از کمدهای مدرسه کاملاً جدید ادامه می دهد. تعدادی از نقاشیهای پرموی جذاب او بر فراز صفهای خاکستریشان آویزان است – گروههایی از چهرههای انیمهای با دستهای غولپیکر، در آغوش گرفته، و در لحظهای از عرفان بین گونهای، با دلفینها میآیند.
در نمایشگاهی که حتی به نظر میرسد که اثر از قطعات پیش ساخته مهر زده شده است، نقاشیها با شخصیت میدرخشند. با این حال، شیفتگی هنرمند به دوران نوجوانی هم بهعنوان تقلید و هم بهعنوان نقد بازی میکند: شیوه خشانگیز ایمهوف در ارائه چهرهها، ابرها و بدنهای بهشتی، بهویژه در مقایسه با دقت نقاشیها، اگر نگوییم طعنهآمیز، ساختگی به نظر میرسد.
ژانر ایمو شاخه ای مدرن از شجره خانوادگی پانک است (و شاخه ای دور افتاده از رمانتیسم واگنری)، اما در جایی که خشم پانک راک به بیرون تابیده می شود، اقتدار لعنتی، وسوسه انگیز ایمو به درون اشاره می کند و در دل شکستگی و ناامیدی فردی ساکن است. به طور کلی، از نظر زیبایی شناختی خودپسندانه و از نظر سیاسی خودخواهانه است و ایمهوف آن را می داند. او از “ایمو” به صورت دوسوگرا استفاده میکند و دامنه احساسی هنر را در بر میگیرد و در عین حال این انتظار را به سخره میگیرد که هنر، در نهایت، باید چیزی صمیمانه را بیان کند.
در طبقه بالا، یک بیلبورد تماممقیاس به عنوان نمایشگر فیلم، در نمایشی نمایشی به Americana است. دو فیلم متناوب در حال مشاهده. هر دو در سال 2022 در روسیه ضبط شدند، در روزهای یخی قبل از اینکه تانک های پوتین وارد اوکراین شوند، برای نمایشی در موزه گاراژ برای هنرهای معاصر مسکو که هرگز اتفاق نیفتاد. «جوانان» یک اوراتوریو باخ را با فیلمهایی از اسبهایی که در میان برفهای حومهای در مسکو میچرخند جفت میکنند. در «زمستان هوش مصنوعی»، شریک و همکار ایمهوف، نقاش و مدل الیزا داگلاس، با سینه برهنه و رنگ پریده از میان خرابه های شوروی در پارک گورکی قدم می زند. دوربین از روی شانه او را دنبال می کند و او مسیرهایی را در برف فشار می دهد، پوزخندی تاریک می زند یا با اسلحه خودکشی می کند. این بهطور مبهم تهدیدآمیز است، اما لغزنده است – آیا لغات نظامی وجود دارد؟ حجاب به سفیدی می آید؟ پژواک استالینگراد یا هیاهو در پناهگاه های بلوک شرق؟ یا فقط مد است؟
همانند تلاشهای مد لباس برای شوک بعدی (داگلاس و ایمهوف اغلب از Balenciaga استفاده میکنند، که اخیراً به دلیل اختلاط وسایل اسارت و کودکان در تبلیغاتشان مورد انتقاد قرار گرفته است)، زیباییشناسی مصیبتآمیز ایمهوف منجر به سیاستهای کثیف میشود. جمع آوری کمک های مالی هنرمند #YOUTH24، فروش آنلاین 24 چاپ ابرهای سه بعدی قرمز-آبی (از انفجارها؟) برای کمک به کودکان آسیب دیده از جنگ اوکراین، در فوریه برگزار می شود. 24، سالگرد تهاجم تمام عیار روسیه.
روزی یک بار در طول ماه، Jumbotrons در سرتاسر جهان، از Sunset Strip و میدان تایمز گرفته تا توکیو و میلان، «جوانان» را نمایش میدهند و تبلیغاتی برای این مزایا به نمایش میگذارند. جمع آوری پول برای قربانیان روسیه با استفاده از تصاویر حیوانات جوان، زیبا و روسی، طعنه آمیز است. همچنین روی برند است و تضادهای وحشیانه فرهنگ جهانی مبتنی بر جوانان را به تصویر می کشد. کار ایمهوف خالی نیست، اما حول خلأ ساخته شده است – حتی اگر برای یک هدف خوب باشد. در لحظه احساس قدرت می کند. سپس حرکت متوقف می شود و مدل ها از بین می روند و تنها چیزی که باقی می ماند خلاء است. درست مثل جوانی.
آن ایمهوف: “ایمو”
تا 6 می، Sprüth Magers، لس آنجلس، 5900 Wilshire Boulevard; 323-634-0600، spruethmagers.com.