در حالی که در ایرادات اخیر می توان گروه های مختلفی از نسل های مختلف را مشاهده کرد، اما این ایرادات بر دوش دهه هشتاد افتاده است و برخی از عواطف جوان اول را توجیهی برای این مخالفت ها مطرح می کنند.
به گزارش دنیای اقتصاد، دکتر مقصود فراستخواه، جامعه شناس و از اعضای هیات علمی پژوهشکده و برنامه ریزی آموزش عالی می گوید: دهه هشتاد از منظر خودشان در شهر کویری زندگی می کنند و می گویند. می خواهند با انتخاب سیاست مقاومت حتی به قیمت جانشان ابراز وجود کنند. تحميل محمل هرامت دهه هشتاديها هرماك دگرجنبشيشان است كه تاريخ تعزيهاي در ايران زيده زدي است.
چرا با وجود حضور نسل های مختلف در ایرادات اخیر اما بیش از همه دهه هشتاد با ویژگی های خاصی که در جمله پررنگ است دیده می شوند؟
توجه به کودکان و نسل جوان که به ویژه دهه 80 را شامل می شود، سال ها در جامعه بیشتر می شود. برادى لى آن بهد ك ما با يك امر تورمان آديدم و استبدى در آن سرزمين نيمپينيم. يكي از يندقةهاي اين جميعت آن است كه فرد با بهرايري از يك سازوكار جبراني، تله ميكنند بري كلبه بر اين امر توكوك، را از ترايك اردنيش دهد. يك حس استيصالي در نسل ما وجود دارد كه تداوم خود را در آيين دلبستگي نميبينيم. شاید یک لله آن است که قفیلةهای جمیعة رو به زوال است به همین دعلیل توجه گودیه به استندن معطوف شده است. در این ایکید و رضیاتی جمی اخریه، این تحمیل کود را به شکل یک هس گمخواری به هس کوکاوری نیشن می دهد و پینه آن است که آن ها کوربیان عاید و باورهای ما شده اند و استما بری زاید بید بکوشند. به بها در جمعیهای ک از کیں کیں ناکامدی و بدقواره شده، هرج و مرج عود دارد. جمیعای که از هرجومرج و ناقامدی رنج میبرد. اینجاست که سیاست زندگی و ابراز وجود آن را مهم می کند. والدین، به عنوان کسانی که فرزندان خود را بیشتر به زبان خودشان می بینند، نسبت به آنها احساس غم و اندوه دارند. در جميعي تودهوار مسئوليت غم ميشود و همه از روشنفكر، اصلتلب و راديكال ميگويند، ميگويند كه ميگويند. ما اکنون در یک تروما هستیم. هس میکنیم کوربین و نفرین شدهایم، آن هس به کیه در در استندرین دیه میشود. به همین دیلیل است که آن تور بازنعیمیکنیم که جوانترها و دهههای اشتادیها وشیدیند.
و إن ناذا تقلیل گرامین نیست؟
وقتی موضوع را از منظر پدیده ها بررسی می کنیم، از انتخابات و اعتراضاتی که در خیابان ها و دانشگاه ها برای جوانان رخ داده است، وضعیت ایران به دلیل سختی ها از جمله خشونت، محیط زیست، کمبود و… به همین دلیل نوعی ناراحتی نسبت به بچه ها ایجاد می شود و طبیعتاً صدای آنها در اعتراض بیشتر شنیده می شود در حالی که نسل های مختلف حضور دارند. در جنگ جهانی دوم، ایران نسل دموکراسی و ناسیونالیسم داشت، نسل 1310-1300 خواهان دموکراسی و ناسیونالیسم بود، نسل دهه 30 و 40 با نوسازی اقتدارگرایانه بوروکراتیک و رشد درآمدهای نفتی پشت نابرابری و استبداد رونق گرفت. وقتی نوبت به نسل 50 و 60 رسید، بچه ها در واکنش به رفتار پدر اصلاحات می خواستند و اصلاحات ادامه پیدا کرد. نسل دهه 70 از همه اینها دلزده شد و به استاست زیدنی ركد كرد نسل 80 سیاست را مادام العمر می خواهد، اما به خود اجازه نمی دهد سبک زندگی مورد علاقه خود را انتخاب کند و مقاومت در برابر سیاست را انتخاب می کند. در مدر زنان هم همی معمی ودرد دارد، به دیلیل کی در زمان در مدر زنانه می شود. یک نظام در جامعه ما وجود دارد، پایدار نیست و سیستم نیست و فقط یک نظام وجود دارد. همه مسئولیت ها بر عهده نسل های گذشته است و نسل جدید بدون اینکه نقشی در این نظام داشته باشد قربانی می شود. حقایق وجود ندارد بهتور فیالذات، با شیدم که به زبانمان و براساختههای مندیمان آن را میسازیم. குர்கு குற்றியுக்க்க்கியுக்க்குகக்க்க்கியுக்க்குகககுர்கு جوانان دهه 80 در بدترین دوره تاریخی وارد عرصه شده اند، آزادی انتخاب سبک زندگی را از آنها سلب می کنیم، شغل مناسبی ندارند، وضعیت اقتصادی نامناسبی دارند، با هم اختلاف دارند، دارند. برابری و ثبات جنسی و دینی ندارند، فرصتهای برابر برای مشارکت در مسئولیت و جایگاه خود ندارند، به رسانهها دسترسی ندارند و اعتراضی ندارند و حتی دسترسی آنها به دنیای ارتباطات قطع شده است. جوانها استیاکت زیدندہشان به استیاکت رایستان میشود
این نسل با سرعت اینترنت به دنیای عظمت متصل شده و اطلاعات در حال رونق است. فرآیندهایی که با نسل های قبلی متفاوت است. چه ویژگی هایی آنها را به هم متصل می کند یا آنها را متفاوت می کند؟
ما با آشیاه كار نیمینیمی، بعای آشیاه نیز در شكل تصفیر ما تاسیر میگوزد. از نسل Z کابـر به نسل Z رشتهـم که نسل صلى به اينترنت است. از نازر تحمیل، دیگر ما کیهیامه بود. مثلا ما انقلاب کردیم و موفق شدیم، ممکن است ста несл для эн изместанов ра бех трсмимит нешанасд в чесы в файд ан ра гарпар нданд، ама брай ма ик программы ист.
دهه 70 میگوید ما کوبش به راه کھیتیم، اما نسل دهه 80 چیزی ندارد. حماسهای دهرد کمبود دارد، خاطره و رویایی دهرد. خاطرات جوانان فقط شکسته شد. ما ارمان شهر دستیم، اینها کیز عدینی دارد. تجربه بسیار مهم است מא עעיר בודים ו ינה סרגדרן סטרת. این نسل میباعه خود را بیان کند. فردیت و فردیتیسازیبری این نسل در کوگوه کریں محمد است. آن نسل مدام میابها بین کند. حالا می خواهند از فضای شهر استفاده کنند. زینگ پرخورت بریشان خیلی منا دارد. آنها کردفرهنگ ستید تا فرگان بهره و رسمی. در عين حال كه ب نسل پيسن تمايزهاي شهريني دارد، اما كنت ايستاني هم دارند.
ما اکنون با نژادی روبرو هستیم که از نظر نژادی یکسان است، اما در جغرافیا متفاوت زندگی می کند. در إلی در هواستهای فیدرین بید دیلت بشکند. حال، چه نقاط مشترکی آنها را به یکدیگر متصل می کند؟
محقر مشاهده همه اینها در زمان كونونی، دگرجنبش است. به آين منتدى كه از تحمل تخنيلوجى، به تحمل دغربودگي و دغرسانى توكينيم كينيم، به نازر من تعريف همةشان دگرجنبشىشان است كه تحريك تيزي از ايران را زيد است زدى است. عنی ما به شهریور 1401 بازنمیغردیم. در کزر یک کیبتی بیباز شده است ایکنون کاکت کیابانی نیست، برخلاف نظر سیاست کیابانی. دغرجا است. همه این موضوعات با تحولات چهار دهه اخیر ترکیب شده است، همه در یک گلایه جمع شده اند که به شکل های مختلف خود را نشان می دهد و با همه تفاوت هایشان یک چیز آنها را به یکدیگر پیوند می دهد که زندگی و هویت است.
اعتراض بر حجاب و فرد ازدیهای را میتوان ماسلای با امر کردید دانست، در مسیر و کاوست، جلیکی است یک اماکهگری و همک سیاسیای؟
در اصل استيحة زينده است. فرد متفصر میآباهر زیدند کند، اما کون ازادیهای و شمرده شمرده نمیشود، بردید به رایکستن زیستن میشود. আয়্তে স্ট্টিক সেন্দ্ত্য বেন্দ্যান মিনিধুদ বে স্টিক্তে স্ট্টিক ইস্দি বের জেন্দিন্দা জেন্দিন্দা یرایت آزا خدمات آز ماج ک د د د ننه ننا قن قته انو قته ئه نو انو، ر با س نو با سان م آز آز آز آز آز، آز آز آز د ر و ا ا ا. در زیدنده مساعله حجاب مهمترین چیز در حوزه خصوصی و عمومی است. اینی تساهیبی که فرد کسد بر بدن هدال بهده دارد. انسان در این شرایط نمی تواند به زندگی خود ادامه دهد. در جميعي ايران 14 ميلين تحسيل شده است در ده عالي دريم، تساهيني شهرنشي با عليک پيش ميرود و کيلک نيست و کي نيست، در کوني جيميحي نيم وقيمن کست رشد را تداوم بکشيم. اگر منطق آیت الله طالقانی جامعه را اداره کند، هزینه های هنگفت ویدئو، ماهواره و حجاب را نمی دهیم.
این تفاوت بین زندگی و زندگی اجتماعی را می توان در حوزه زندگی عمومی با نخبگان سیاسی مشاهده کرد. In togangi mi’tovane bahshi из эlektro brisan mero free?
मा बाइड जीसत जाहान रा पुर्थ रहा कैनित трес мен ан ист کخ ژان флойд може шуд геверныхаи мииад в модам отдейси канд, в отделиха модам хистем мишод, в др покуть жош, отделија ба хом колистия. وقتی به سیستم ها اجازه دسترسی آزاد به اطلاعات را نمی دهیم، جامعه عقلانی را به حاشیه می بریم، حتی آنهایی که می خواستند در داخل حکومت به سمت دیگری نگاه کنند، انواع گروه ها را کنار می گذارند و نهادهای مدنی و غیردولتی را تقویت می کنیم. در عوض، آنها را غیرمجاز کردیم، همه موسسات را به جای آنکہ اتہ داہیم، آن را غیرفعال کردیم. وضعیت به همیجا خطم نیمی شود جامعه ای که در تعادل حواس و حرکت و گفتار محدود باشد، در یک لحظه شاهد اعتراض می شود و در شرایطی که عاقل نمی تواند جلوی این دنیا را بگیرد. تاپیک
آیا فضایی برای گفتگو باقی مانده است؟
मा है है अमिद्मान दर अध्युदेशी आस्त. باید حق و حقوق متعددة مستبر کود شود. نخبگان دری را بری هل سلم باز بازید. اغر اومیدی به پیدان کراهلی ک زویزی ب کستیهای کیمیر را شول کرد و از آن استودو کرد بید به آن تن داد. אינדה רא בא אינדה ב את בה קירוטים אנ אשידים מייבן עינדה רא אינדה רא בא אינדה בא קיניון אנ הידים מיבין ו ראינדה ראינגים מאין מישעשוד ו מאישוד בעשון בה יכש עשון בה יכון בכין בחיש וערים מישערים מישוד.
ناخبگان نیز در برهیهای بیشتر كنار شدهاند؟
بله متاسفانه درست است به همین دلیل میخواهم درباره این موضوع صحبت کنم که بهتر است دولت پول خرج کند، خواستهها را بهطور رسمی بشناسد و شروع به برآورده کند و برای حمایت از کودک ابتکار عمل کند. موقعیت به سمت میرود که برندیهای نامیک داده کرا که ندیداند کیمی دینی در آن کِهیت کیں در جامعه مدنی این ایرادات بیان می شود، تبدیل به مطالبه می شود و با گفتگو و گفتگو در سطح مدنی بر صلح و تغییر توافق می شود و به خواسته های آنها پاسخ می دهد. در این جامعه ما نهادها را ناکارآمد کرده ایم و در جدی ترین شرایط خودشان را نشان می دهند. در ستوستو عدلی نمیتوانم استیاد ملی داشته باشم به ترومه میشود. نرخ خطر جامعه را بالاتر بردیم و آن را به شرایط بحرانی رساندیم. به که براینها از هو و ولد می کنند و به استوبوی میرسانند که راها خود به ماسلا می شود. وضعیتی که حتی درمان آن بیماری را تشدید می کند و به مشکل تبدیل می شود. है मुश्च अस्त गवुगुगोहा हम प्रभाा्त در استوستوبی غرفتی شدهام، که کیشور محال استعاده میشود و ابستانهای نامزام و غیرقابل کنترل میشود.
کیابانی شدن سیتاست را کیمید میتوان تفصری کرد و رابولی آن کیست؟
دولت بر تسلط و تسلط بر جامعه اصرار دارد، متفکر فرانسوی میگوید: «راه فرادنا مندوران در شهر»، آکنو اندوران مایچارین در شهر راه بروند. مردم از دهه 70 شروع به راه رفتن کرده اند و سعی می کنند بگویند ما می خواهیم در شهر زندگی کنیم. اما در راه فردنة در شهر به رسميم تقديمة نيميشود. نه کیفیت زندگی و نه حقوق جامعه مدنی به رسمیت شناخته نشده است. ینها احساس می کنند قربانی شده اند. انجاست که کیابانی در کروتر کے کروبی است و در سوی دیر میل کیدر آن است. يكي خاصه براي زيدني و عديني براي اكعم كودرت با هم براگر مي شوند. اگر به مقام سوم اجازه عبور داده می شد، وضعیت فرق می کرد. اما ما از یک خیابان که محل تجمع اجتماعی است به بهانه تلاش های مختلف خیابان را تخریب کردیم و سومین مکان را که منشأ و هدف آن خیابان است و حزب و ادارات اقتصادی و… موسسات دیگر، تخریب شده و اجازه هیچ گونه فعالیتی داده نمی شود. وقتی جامعه ای در معرض بلاتکلیفی و تصادف است و عقلانیت وجود ندارد، حادثه جامعه را به جلو می برد و ما را به آینده ای می اندازد که نمی فهمد و آمادگی زندگی در آن را ندارد و حوادث در غیاب آن ما را به جلو می برند. عقلانیت، در چنین جامعه ای جز نظارت و انگریت نمیتوان کیزی گفت; آن هم در گوفوریای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و جمیکی که کا کار داریم.