“اسم من اگنس کندرمن است. من 19 ساله هستم و با مادر و پسرم در شهر نیو کرو، شهرستان مونتسرادو زندگی می کنم. جامعه من مرا برای برنامه آموزشی انتخاب کرد.
مادرم در وضعیت نامناسبی قرار دارد و پدرم مدت ها پیش در جریان جنگ داخلی فوت کرد. من یک برادر بزرگتر دارم. ما رشد چندانی نداشتیم، اینجا و آنجا دنبال غذا می گشتیم و مثل بقیه از طریق شلوغی در جامعه زنده می ماندیم.
یک روز بعد از ظهر، فکر میکنم حدود پنج ساله بودم و به برادرم کمک میکردم تا ماهیهایی را که مادرمان بعداً قرار بود در بازار بفروشد، سرخ کند. نمی دانم آن روز چه اتفاقی افتاد اما قبل از اینکه بفهمم،
افتاده بودم تو روغن داغ. من خوش شانس هستم که برادرم قبل از سوختن صورتم مرا نجات داد. نمی دانم چه اتفاقی برای من می افتاد.
زنده ماندن از خشونت خانگی
مادر ما یک زن بازاری بود که در صورت تهیه ماهی، فلفل و چیزهای کوچک دیگر مانند سبزیجات می فروخت. وقتی او در بازار نبود، مشغول آشپزی و مراقبت از خانه بودم و من و برادرم به مدرسه نرفتیم.
بعد از فوت پدر ما با مرد دیگری ازدواج کرد. او اصلاً با ما مهربان نبود و مشروبات الکلی زیادی می خورد. یادم می آید که چند بار مادرمان را کتک می زد.
دردناک بود و من همیشه ساکت بودم و از او می ترسیدم، اما برادرم سعی می کرد او را از کتک زدن مادرمان باز دارد و او برمی گشت و برادرم را بدجوری می زد. هر وقت او یا کسی قصد آزار و اذیت من را داشت، برادرم از من محافظت می کرد.
بعد از حدود پنج سال تصمیم گرفت ما را تنها بگذارد. بعد مادرمان خیلی مریض شد و نتوانست خانواده را تامین کند، زندگی سخت بود.
الان برادرم با زن و بچه خودش ازدواج کرده است. او مجبور شد به تنهایی از خانه خارج شود. و اکنون من تنها کسی هستم که در اینجا از مادرمان و همچنین پسرم مراقبت می کنم.
آماده کردن آینده ای روشن تر
از زمانی که برای شرکت در این برنامه انتخاب شدم، زندگی من بهتر شد. من خیلی خوشحال تر هستم و از جامعه احترام می گیرم.
پذیرایی را یاد گرفتم – که شامل آشپزی، تهیه نان، نان کوتاه، کلوچه، شیرینی و چیزهای مختلف است. من سه ماه تمرین کردم. بعد از آموزش به ما آرد، روغن، کره، شکر، شیر، مخمر، طعم، پیمانه، بکینگ پودر و شیر دادند. این اقلام یک ماه دوام داشت.
باید صبح خیلی زود بیدار می شدیم تا به مرکز تمرین برویم. اما وقتی به این فکر میکردم که فردا این تمرین باعث میشود چه چیزی برای من و خانوادهام مفید باشد، سریع از تخت بلند شدم و دویدم!
در آینده می خواهم به یادگیری ادامه دهم. من واقعاً به درست کردن کیک و کیک برای کیک عروسی و تولد علاقه مند هستم و همچنین می خواهم برنج و سالاد سرخ شده مخصوص بپزم.
مردم دوست دارند غذا بخورند و اگر چیزی شیرین و خوشمزه درست کنید دوباره و دوباره می آیند. در طول کریسمس و سال نو من از فروش پول زیادی به دست آوردم!
این آموزش به من قدرت داد تا مستقل باشم. اکنون می توانم با پول و سایر مخارج خانواده ام را تأمین کنم.»