مقدمه کار آنها جالب بود: پاسخی به یک نمایشنامه رقص گمشده نوشته، کارگردانی و رقص کانینگهام با موسیقی پیانو و صدا توسط جان کیج. “چهار دیوار” تنها یک بار در سال 1944 اجرا شد و این نسخه بازسازی شده را به چیزی شبیه به یک رقص فانتزی تبدیل کرد: کیج و کانینگهام در اولین روزهای همکاری خود در مورد چه چیزی بودند؟
آینه ها، آینه ها و آینه های بیشتری هم وجود داشت. آنها صحنه را به گونه ای محصور کردند که بازیگران 25 نفره، از جمله نوازنده ونسا واگنر، که پیانوی او در سمت راست صحنه قرار گرفته بود، به عنوان نوعی لنگر در برابر خطوط و چرخش بدن ها عمل می کرد. قطعه با یک ردیف مورب از رقصندگان رو به آینه باز شد. به زودی، آنها شروع به فرو رفتن در جهشهای حرکتی میکنند، شانههای خود را پایین میاندازند، بازوهای خود را بالا میبرند یا در لایههای عمیق پایین میآیند.
لباسها، شورتها و تاپهای آنها در سایههای عمدتاً سفید، خاکستری و مشکی – توسط Jacobsson، Caley، Augsbourger و Annabelle Saintier – ترکیبی از لباسهای بازی و ورزشی بود. از آنجایی که اعضای گروه، تنههای خود را درازتر میکردند، به نظر میرسید که آنها کمتر رقصی را اجرا میکردند تا قبل از کلاس در حالی که منتظر آمدن معلم بودند. گاهی اوقات به نظر می رسید که آنها حرکت را علامت گذاری می کنند. در عبارات ناب، خارهای خمیده و کنترل بسیار هماهنگ آنها به کانینگهام اشاره می کرد، اما نرم تر بود، گویی به طور کامل در بدن آنها ادغام نشده بود. گاهی اوقات ظاهر کلی گاگا را داشت.
و آن آینه ها وجود داشت. مجموعه، همچنین توسط جاکوبسون و کیلی، که زیر نور اریک ورتز می درخشید، جذاب ترین بخش «دیوارها» بود. این مناظر اساسی ترین بیانیه را در مورد فشار و کشش بین بی نهایت و میراث داشت – در رقص، هیچ چیز برای همیشه ماندگار نیست.
اما کانینگهام تنها روح موجود در اتاق نبود. پل تیلور حتی بیشتر حضور داشت، از «نگاه آخر»، رقصی درباره یأس و ناامیدی که از آینه ها برای جلوه های ترسناک استفاده می کند، تا «Esplanade»، جشن حرکت عابران پیاده. در یکی از صحنههای «دیوارها»، رقصندگان حتی بدون ترس در آغوش یکدیگر رفتند. اما چیزهای زیادی از این اتاق کم شده بود. مجموعه رقص را تقویت نکرد، مجموعه رقص بود. مثل تماشای جادو بود: شما نه تنها حقه را می دانستید، بلکه می دانستید که فریب می خورید.