آن آربور، میخ. — هر جمعه شب از سپتامبر تا مه، در یک کلوپ شبانه خارج از دانشگاه در این شهر پر رونق کالج، گروهی از طرفداران سرسخت موسیقی گرد هم می آیند تا با برخی از فداکارترین گروه های موسیقی زنده در جنوب شرقی میشیگان برقصند. زنانی با لباسهای قرمز تنگ، مردانی با موهای بلند در حال مکیدن بطریهای آبجو و زوجهایی هستند که در طاقچه بیرون حمام معاشقه میکنند.
در واقع، فقط یک چیز جمعیت را از تقریباً هر برنامه راک اند رول دیگری در یک شهر کوچک در آمریکا متمایز می کند: تقریباً همه افراد بالای 65 سال دارند.
خوب، دو چیز: نمایش همیشه از ساعت 6:30 بعد از ظهر شروع می شود و در ساعت 9 شب به پایان می رسد، زمانی که در یک ساعت معقول به رختخواب بروید.
نام رسمی این مهمانی “Ann Arbor Happy Hour at Live” است، اما بسیاری از مردم آن را “Geezer Happy Hour”، “Geezer Dance Party” یا فقط “Geezers” می نامند. این برنامه توسط رندی تسیر، مدرس 72 ساله و مدرس نویسندگی دانشگاه میشیگان، که از زمانی که به شهر در سال 1972 نقل مکان کرد، در گروههای موسیقی راک و جاز نواخته است، زمانی که این شهر مرکز ضدفرهنگ آمریکایی با بوی پاچولی بود.
از دفتر بدون پنجره اش در آنجل هال، پر از پوسترهای کارل مارکس، مایلز دیویس و جیمی هندریکس، آقای. Tessier باند تشکیل می دهد و صفحه انجمن فیس بوک 2700 نفری این گروه را اداره می کند.
آقای “من ما را سونامی نقره می نامم.” تسیر گفت. تعداد ما زیاد است و هنوز هم میخواهیم تکان بخوریم.»
“Geezer Happy Hour” آخرین تکرار از یک ساعت شاد هفتگی و موسیقایی است که از اوایل دهه 1970 در یک بار یک اتاقه به نام Mr. مهمانی سیل. در طول سالها، جمعیت درست همراه با اعمال پیر شدهاند. برخی از مردم 50 سال است که به نمایش ها می آیند.
شرکت کنندگان در جمعه شب اخیر معمولی بود: ترکیبی دلپذیر از هیپی ها، فعالان، اساتید، شهرستانی ها، نوازندگان آماتور و مجموعه ای متشکل از بیش از 100 نفر دیگر بالای 60 سال که به سادگی نمی توانند رقصیدن را متوقف کنند.
آنها با استعدادی ناخودآگاه لباس پوشیده بودند: ژاکتها و فدوراهای حاشیهدار، پیراهنها و پاپیونهای غربی، پارچههای رنگین کمانی و ریشهای بافته شده وجود داشت.
همچنین، گوش گیر و یک یا دو واکر وجود داشت.
تام کنی، یک مرد خوشبخت با پیراهن کراواتی بنفش و عینک های گرد به سبک جان لنون، گفت: «همه مردم پیر شدند و هنوز اینجا هستند.
در طول سالها، ساعت خوش در مرکز شهر از مکانی به مکان دیگر سرگردان بوده است – خوک کور، کلوپ غار، هایدلبرگ – قبل از اینکه در سال 2013 در Live مستقر شود. کینگ که در سال 1975 رکوردی را در کلمبیا منتشر کرد، نمایش اخیر) را برای شب معروف اجرا کرد. آنها راک، بلوز، سول، جاز و کانتری می نوازند: هر چیزی که جمعیت را به حرکت وادار کند، که خیلی سخت نیست.
دن مولهالند، نوازنده قدیمی آن آربور، گفت: «زیبا است. “این مردم با هر چیزی خواهند رقصید.”
آقای. Mulholland، که به سبک کلاسیک راکابیلی و لباس جین سر تا پا پوشیده بود، موسیقی راک شنی می نوازد که یادآور افسانه های میشیگانی مانند Stooges و MC5 است. (آقای مولهالند گفت که یک ایگی پاپ جوان را می شناسد.)
وقتی آقای Mulholland اولین بار در Geezer Happy Hour اجرا کرد، او گفت که از همه بلوهیرها غافلگیر شده بود. او افزود: «اما بعد در آینه نگاه کردم» و متوجه شدم که خودش ۷۳ سال دارد.
از جمله رقصندگان جمعه اخیر جودیت کاورن 76 ساله و جورج فهمی 84 ساله هر دو بازنشسته بودند. آنها اولین بار در Match.com در سال 2010 ملاقات کردند. کاوهورن سالها بود که به ساعت شادی میرفت و نمیخواست به او بگوید. فهمیه در مورد مهمانی تا زمانی که فهمید که او واقعاً می تواند برقصد. (او گفت: «او خیلی از من بزرگتر بود.)
بنابراین در اولین قرار ملاقات آنها، او را در یک بار دیگر به سر می برد. آقای. فهمی گذشت. حالا خانم Cawhorn او را “عزیزم” صدا می کند و این زوج جزو اولین کسانی بودند که در زمین رقص حضور داشتند و آخرین کسانی بودند که آنجا را ترک کردند.
آقای “بیشتر مردم در سن من مرده اند.” فهمی گفت. اما دو بار روی میز ضربه بزنید و من بلند می شوم و شروع به رقصیدن می کنم.
“این شگفت انگیزترین چیز در زندگی من است”
کارکنان Live که حدود ساعت 10 شب به یک باشگاه رقص بطری و میز برای متخصصان جوان تبدیل میشود، جمعیت سالخورده را میستایند.
چلسی اندرسون، متصدی بار 31 ساله که شش سال است در ساعات خوشی کار می کند، می گوید: «آنها بیشترین لذت را دارند. “همه یکدیگر را دوست دارند. این یک تفاوت فاحش با جمعیت دیرهنگام است، جایی که همه ناراحت هستند و ایراد میگیرند.»
به علاوه، خانم اندرسون گفت، افراد عادی ساعات خوشی “موجودات عادت” هستند که به ندرت سفارش نوشیدنی خود را تغییر می دهند. او اضافه کرد که تنها معایب آنها این است که آنها چیزهای زیادی را گم می کنند و در چند مورد به آمبولانس نیاز داشتند.
آن شب، با پوشیدن یک تی شرت ستاره دار و شلوار جین، آقای. تسیر باس می نواخت و در یک گروه پنج نفره از نوازندگان کهنه کار محلی آواز می خواند. جمعیت به ویژه از دیدن پیتر مدکت روث، نوازنده سازدهنی مجرب و برنده گرمی هیجان زده شدند. در طی دو ست، گروه 20 آهنگ از جمله “Ticket to Ride” بیتلز، “Cissy Strut” از Meters و “Samba De Sausalito” سانتانا را پاره کرد.
کورکی واتلز، 66 ساله، یک فروشنده خودرو بازنشسته، گفت: “آنها نخبگان برتر راکرهای Ann Arbor هستند.”
بین ست ها، خانم واتلز و حدود ده نفر دیگر به خیابان اول جنوبی رفتند تا سنگسار شوند.
آن آربور برای نیم قرن مترادف با فعالیت ماری جوانا بوده است. تظاهرات دسامبر 1971 برای آزادی فعال جان سینکلر – آقای. دوست تسیه – که در آن زمان محکومیت ده سال زندان را به دلیل داشتن دو مفصل گذرانده بود، 15000 هوادار را به خود جلب کرد و آقایان را تماشا کردند. لنون و استیوی واندر اجرا می کنند و بابی سیل و آلن گینزبرگ صحبت می کنند. چهار ماه بعد، پس از اینکه دادگاه عالی میشیگان حکم کرد که قانون جنایت حشیش در این ایالت مغایر با قانون اساسی است، عیاشی ها اولین هش باش (مانند مردی گراس، اما برای علف هرز) را در محوطه دانشگاه برگزار کردند.
روبی باتلر، 73 ساله، در میان برداشتن یک لوله شیشه ای کوچک، گفت: “ما 50 سال است که این کار را انجام می دهیم.” “فقط اکنون، قانونی است!”
از زمانی که میشیگان در سال 2018 به قانونی کردن ماری جوانا برای استفاده تفریحی رای داد، دهها داروخانه در آن آربور افتتاح شد – طنزی که در نسلی از فعالان دانشجوی سابق با چشمهای چروکیده گم نشد. خانم. واتلز که یک مفصل مشترک دارد، اشاره کرد که این دارو برای سالمندانی که از حشیش برای درمان بیماریهایی از جمله آرتریت و بیخوابی استفاده میکنند، عالی است.
همچنین گریف گریفین 70 ساله، مشاور بازنشسته کامپیوتری که خود را فیلسوفی مدرن توصیف میکرد، در میان آنها حضور داشت. آقای. گریفین یک گردنبند رنگارنگ با علامت صلح و یک قلاب حصیری تک رنگی که به گفته خودش از آغاز اولین جنگ خلیج فارس در سال 1990 آن را نبریده بود به گردن داشت.
او گفت: “این تنها چیزی است که به رشد خود ادامه می دهد.”
برای طرفدارانش، حزب Geezer فقط پیوندی به گذشته نیست، بلکه یک آیین عمومی پایدار است. خانم. واتلز از اعضای آن به عنوان “قبیله” خود و خود رویداد به عنوان “کلیسای رقص” یاد می کند.
مگی لونشتاین، یکی دیگر از کارکنان عادی گفت: «این شگفت انگیزترین چیز در زندگی من است. “این هر هفته من را خوشحال می کند.”
دکتر. Levenstein، 60، اقتصاددان در دانشگاه میشیگان و رئیس کنسرسیوم بین دانشگاهی برای تحقیقات سیاسی و اجتماعی – بزرگترین آرشیو داده های علوم اجتماعی دیجیتال در جهان – با داده های دانشگاه میشیگان مطالعه بهداشت و بازنشستگی کار می کند. او در مورد فواید این همه رقصیدن و خندیدن دیدگاه عجیبی دارد.
او گفت: «آنها فعال هستند و جامعه دارند. “این همه چیزهایی است که مردم می دانند برای پیری سالم مهم هستند، اما هیچ فردی نمی تواند به تنهایی ایجاد کند.”
در طول قرنطینه های طولانی مدت همه گیر، دکتر. Levenstein جلسات زوم هفتگی را در زمان معمول جمعه تنظیم کرد. شخصی موسیقی را از Spotify پخش کرد. حدود 70 نفر در یک زمان برای رقص از راه دور وارد سیستم شدند.
در میان تنها نکات منفی جامعه قدیمی، خانم. واتلز گفت، این بود که به اندازه کافی مرد مجرد وجود نداشت – اگرچه یک مرد بود که او او را “خزنده” نامید.
خانم میگوید: «اگر زن مجردی با او تماس چشمی برقرار کند، او را به صفر میرساند. واتل ها.
پشت در داخل باشگاه، زیر یک توپ دیسکو، زمین رقص مملو از جمعیت بود. یک نفر چوب های درخشان پخش کرده بود که مردم به موقع آن ها را برای موسیقی تکان می دادند. هیچ کس در چشم به تلفن آنها نگاه نمی کرد – واقعیتی که برخی از جمعیت با غرور نسلی به آن توجه کردند.
آنجلا تاد، 75 ساله، زنی با صدای سنگریزه با موهای بلند و بلوند می گوید: «من نمی توانم با بچه ها معاشرت کنم، زیرا آنها در دوربین های آنها زندگی می کنند. «آنها به انگشت یا پا ضربه نمی زنند. آنها اصلا موسیقی را حس نمی کنند.» دو مرد جوان که زودتر برای ست دی جی که بعداً شروع می شد حاضر شدند، مودبانه روی صندلی های کنار ورودی نشستند و گیج و متاثر به نظر می رسیدند.
در ساعت 9 شب، گروه با “Gimme Some Love'” توسط گروه اسپنسر دیویس به پایان رسید. تا ساعت 9:30 شب، اکثر عیاشیکنندگان را ترک کرده بودند و در راه خروج از در، در آغوش گرفته و بوسیدند. برخی به سمت زال گز غروب، یک باشگاه اجتماعی قدیمی ماسونی در سمت غرب شهر، حرکت کردند، جایی که رقص تا ساعت 11 شب ادامه داشت، اما نه آقای. تسیه. گروهش روی صحنه داشت وسایلش را خراب می کرد. مربی-\u0628\u0627\u0632\u06ccکن شاد اما خسته به نظر می رسید.
آقا گفت: من سه بار ازدواج کردم. تسیه. من خیلی وقت پیش یاد گرفتم که مستقیم به خانه بروم.»