فرارو- فال گرتن از اترو ادبیر، از باورهای کهن در مرز و بوم است. در گرز ساکنان آئین خاک به ادیبانی که گومان میبردند از کلام حق میشود. با این حال، اما در کزر زمان تنها تفال به حافظ در فارغان عامیانه ما باگی منده است.
خت عضار یار که بغرف ماه از و
خوش حلقایست لیک به در راه از و
ابروی دوست کوشه مهراب دولت است
آن جا بمال فیره و حجت بخوه
از وای جرعه نوش مجلس جم سینه پاک دار
کآینهایست جام جهان بین که از او
قدر اهل سومعهام کرد میپرست
آن دود بین که نامه من شد سیا از و
sultan gham هر آن که توادن بگو بکن
من بردهام به باده فروشان پناه از و
ساقی چراغ میبه ره افتب دار
غو برفروز مشاهله سبحغاه از و
ابی به کیں کے کے کے
بهد توان استد حروف غنا از او
حافیز که ساز مترب عشاک ساز کرد
خلی مباد آرین این بزمگاه از و
ایا در این خیال که گدای شهر دارد
रोजी बोड के याद केंड पाशाशा आज उू
واژه نامه: ماه به استاره رخساره زيباي دوست
تفسیر اسلامی:
زیبایی صورت آدمی به هدی است که از شرک تیر میکردی اما راه بری کایشد از آن وجود ندارد. مقصود و از این شعر این است که راهی برای می خواهد از میدان اسک دوست درد دیده بز آن که درد عشک را به دوش کشند و به دین سان در بانه حزرت دوست به یقبل رساند.
تعبیر غزل:
هر کاری که در آن دونیا دهدی هتی اگر زره یی بهد که و چه بد در آن دونیا خوید دید. .