مرلین مای خواننده کلوپ شبانه بی همتا که در یک تاکسی در شهر نیویورک به گوشه خیابان 54 می پیچد، لحظه های اولیه زندگی خود را به یاد می آورد. شصت سال پیش هنگام اجرای برنامه در تلویزیون ملی، در یک کلوپ شبانه نیز آواز می خواند. او میگوید: «این در برادوی بود، منظورم در کانزاس سیتی، در برادوی بود.» (او هنوز آنجا زندگی می کند. او توضیح می دهد که “کمدها.”)
اما هیچ تبلیغات یا تبلیغاتی وجود نداشت که گردشگران را به سمت نمایش او سوق دهد. بنابراین او از دربان هتل های محلی متوجه شد که کدام راننده تاکسی در فرودگاه کار می کند و برای 20 نفر از آنها یک کنسرت رایگان برگزار کرد. “به آنها گفتم: وقتی یکی از هواپیما پیاده می شود و می گوید: “این خواننده کانزاس سیتی کجاست؟” – حالا تو می دانی!”
او چشمک می زند: «این کار مبتکرانه بود.
مرلین مای که هنوز مبتکر است و در نزدیک به 95 سالگی هنوز چشمک می زند، آخرین نسل از خوانندگان کتاب ترانه آمریکایی است. وینتون مارسالیس، نوازنده ترومپت، میگوید که او هم دونده استقامت و هم ابوالهول عرفانی است، «استاد تمام عیار صحنه»، در آستانه تولدش و اولین حضور انفرادیاش در سالن کارنگی، جایی که با نیویورک پاپس اجرا خواهد کرد. توسط استیون راینکه، در 24 مارس.
مای به خاطر چیزهای زیادی مشهور است: او 76 بار در تلویزیون (بیشترین حضور در بین هر خواننده ای) در «نمایش امشب» ظاهر شد و دوست و مورد علاقه الا فیتزجرالد بود. او بیوقفه در سراسر کشور کار میکند و کنسرتهای تولدی موفق داشته است، از جمله 10 شب فروختهشده در 54 Below در منهتن به نام “94، البته، چیزهای بیشتری وجود دارد”.
مایکل فاینستاین، خواننده و بنیانگذار بنیاد بزرگ کتاب ترانه آمریکایی، او را “بیش از یک سرگرم کننده و یک موسیقیدان بزرگ – او نیروی زندگی است که چیزی را در افراد دیگر بیدار می کند.” برای طرفدارانش، کارنگی هال فرصتی را رقم می زند که مدت ها انتظارش را می کشید تا ببینند او پس از هشت دهه تعهد به دنیای عجیب و گیج کننده آواز کاباره، که به اندازه ملکه ها تلفات دارد، با سبک بالا جشن گرفته می شود.
با این حال، آنچه واقعاً همکارانش را شگفت زده می کند، نه تنها این است که او زنده مانده و متعهد است، بلکه شوخ طبعی، روحیه و مهمتر از همه او صدا در بهترین شکل دوران حرفه ای خود هستند. هشت سالههای درخشان در آواز سالنی، مانند Mabel Mercer بزرگ، نشسته بودند و عمدتاً آهنگهای خود را میگفتند. مای هرگز می نشیند و زایمان او هرگز به این راحتی نبوده است.
یک راز ممکن است آرامش او باشد: کارنگی هال مهمترین شب زندگی او خواهد بود … و فقط یک کنسرت دیگر در یک سال، مانند همه سال های او، مملو از سفر، تماشاگران فداکار، مهمانی ها، مربیگری، کلاس های کارشناسی ارشد و هجوم مداوم کنسرت در هر استیج و هر اندازه. او در همه جا حاضر است: عکسی از نسخه سال گذشته «برادوی بارز»، مزیت نیمه شب سالانه مراقبت های برادوی/برابر با ایدز مبارزه می کند، لبخند زدن او را در ردیف اول نشان می دهد.
شاید راز دیگری در رویکرد التقاطی او نهفته باشد: مایه جاز میخواند، اما جاز نیز اجرا میکند. او وارد یک آهنگ می شود، تجربه زندگی او هر عبارت را رنگ آمیزی می کند. یکی از تحسینکنندگان، هنرپیشه تاین دالی، مایه را «یک تکنیک تکاملیافته» مینامد که «از لحاظ احساسی هوشمندانه» است. دالی میگوید: «او کاملاً در اتاق است و برای گفتن داستان، از هر چیزی که تاکنون میداند استفاده میکند.»
یک لیست معمولی مجموعه مای – او به خاطر جمع آوری آن در آخرین لحظه مشهور است – ممکن است با “به دنبال آستر نقره ای بگردید” شروع شود، آهنگی که توسط ستاره دهه 1920 مرلین میلر معرفی شد، که مادرش به خاطر او نامگذاری شد. . سپس اغلب به مجموعهای از ترکیبهای طولانی تبدیل میشود – او در تجارت با نام “Medley Maye” شناخته میشود – که در آن، مثلاً، شش آهنگ در مورد لبخند زدن، از “When You’re Smiling” در سال 1928 تا “Your Smiling” جیمز تیلور وجود دارد. چهره» ممکن است در هم تنیده شوند.
بیشتر در مورد تئاتر، موسیقی و رقص نیویورک در این بهار
او میگوید: «باید در ابتدا شاد، شاد و خوشحال بود. “در آهنگ سوم خود وارد تصنیف های سنگین نشوید.”
صدایی که مجموعه را به هم می دوزد، لحن فوق العاده ای دارد (الهام گرفته از خواننده جو استافورد)، با یک بالشتک مخملی در پایین، ریتم الاستیک و آبی که می تواند به میل خود صدا کند. در یک مجموعه، او تقریبا همیشه دو آهنگ امضا در مورد روابط عاشقانه زنا می خواند، “حدس بزنید که من امروز دیدم” و “پنجاه درصد”. و او اغلب با دو سرود برای زنده ماندن به اوج می رسد، “من هنوز اینجام” اثر استفان ساندهیم و “امروز است” جری هرمان، که با ضربات بالا نقطه گذاری شده است.
روی صحنه، او از یک سنجاق سینه پر زرق و برق، گوشوارههای بدلیجات منحنی صدفی شکل و دستبندهای کاف الاستیک با علامت تجاری استفاده میکند. او به راحتی پایه میکروفون خود را نگه می دارد یا آن را پشت سر خود می کشد تا قدم بزند – او اصرار می کند “هرگز پشتت را برنگردان” – و دقیقاً می داند که نوازنده باس، درامر و پیانیست او کجا هستند.
حتی خارج از صحنه، به نظر می رسد که او آماده برای کانون توجه است. باب مکی طراح مکرر او میگوید: «او در زمانهای مختلف در خانه من میماند، و صبحها از رختخواب بلند میشود، و شما میگویید: «تازه موهایت را درست کردی؟»
قوانین بسیاری از هنر کاباره، که با افتخار به هر فرصتی که به دست می آورد، آموزش می دهد، عبارتند از: مژه های بزرگ بپوشید، هرگز ننشینید و هرگز چشمان خود را نبندید. (اگر به آب نیاز دارید، جرعه جرعه ای کم از یک لیوان شراب بنوشید: “باید ساقه بلندی داشته باشد.”)
او فلسفه کار خود را اینگونه توصیف می کند: «آنها برای تفریح آمده بودند. آنها شب و پول خود را صرف سرگرمی می کنند. تو ستاره نیستی آنها ستاره هستند.»
“من هیچ وقت بچه نبودم”
مای مدتهاست که من را به عنوان موفق ترین چهره در حرفه مشترک و خطرناک ما مجذوب خود کرده است. من مطمئن نیستم که آواز خوانی کاباره به اندازه رانندگی کامیون های نیتروگلیسیرین خطرناک باشد، اما حرفه ای سخت و اغلب آزاردهنده است که فرد را تحت الحمایه صاحبان کلوپ های شبانه قرار می دهد و جمعیت را تغییر می دهد و پیانیست های بی ثبات را تغییر می دهد.
آیا مایه خواننده جاز است؟ یک خواننده نمایش آهنگ؟ او تمایز قاطعانه ای قائل نیست. “غزل است عبارت را ببینید این داستان است،” او می گوید. همنواز فعلی او، تد فرث، این پاسخ را دارد: «آیا او بداهه میگوید؟ کمی. اما آیا او مانند هر خواننده ای که تا به حال با او کار کرده ام، تاب می خورد؟ کاملا. نکته مهم این است که درک او از موسیقی یک درک نسل اول است. او این موسیقی را زمانی می خواند که هنوز جدید بود.»
چندی پیش، من و مای در یک استودیوی تمرینی در نزدیکی مرکز لینکلن، جایی که او با دو نفر تحت حمایت کار می کرد، ملاقات کردیم. هر کدام در یک اتاق تمرین کوچک، همراه با یک کوارتت، رو به روی مای، که مانند دکتری که نتایج MRI را توضیح میدهد، به نتهای موسیقی او اشاره میکرد و به سایهها و سایههایی اشاره میکرد که ممکن است قابل توجه باشند.
وقتی یکی از دانشآموزان، سوزی کلاوزن، یک احوالپرسی گفتاری را تمرین کرد – “خیلی خوشحالم که از نمایش لذت می بری” – مای او را کوتاه کرد. “اینو نگو! فقط بگویید خوشحال هستید که آنها اینجا هستند. تصور نکنید که از آن لذت می برند.» او یک مائییسم کلاسیک را اضافه کرد: “اگر خودت را جدی نگیری، دیگران این کار را خواهند کرد.”
برای کسی که خوانندگی را از 3 سالگی شروع کرده است، مای خود را دیر شکوفه میداند. او در 10 آوریل 1928 در ویچیتا، کان به دنیا آمد و در 9 سالگی در مسابقه استعدادیابی آماتور در توپکا برنده شد و برای آن 3 دلار و 13 هفته از رادیو به دست آورد. وقتی پدر و مادرش از هم جدا شدند، او با مادرش به دموین، آیووا نقل مکان کرد و در 13 سالگی مشغول خواندن گروه بزرگ در سالن های رقص بود. مادرش کتاب کوچکی نگه داشت “تا بتوانیم به خاطر بیاوریم که در باشگاه ها و عوامل مختلف گفته بودیم چه سنی هستم.”
او با صراحت می گوید: «من هیچ وقت بچه نبودم. “به همین دلیل است که من اکنون یکی هستم.”
مایه کار خود را در کانزاس سیتی تقویت کرد و پنج شب در هفته به مدت 11 سال در کلوپ شبانه Colony، مکانی در برادوی، کار کرد. دموهای ضبط شده در آن زمان توجه استیو آلن را به خود جلب کرد و او را در برنامه تلویزیونی پربیننده خود قرار داد.
این منجر به دو پیشرفت شغلی شد: حمایت بیوقفه جانی کارسون و توجه RCA Records، که او هفت آلبوم برای او ضبط کرد. مای به عنوان یک “خواننده متعهد” RCA که آهنگ های شو را قبل از انتشار آلبوم های \u0628\u0627\u0632\u06ccگرانشان معرفی می کرد، بزرگترین موفقیت رادیویی خود را با آهنگ عنوان “کاباره” داشت.
او در سال 1966 نامزد گرمی بهترین هنرمند جدید شد. تام جونز برنده شد. سبک های موسیقی در حال تغییر بود: او می گوید: «من هرگز وارد راک اند رول نشدم. «بیتلز زمانی که اولین آلبومهای من منتشر شد، موفق شد. این چیزی است که در حرفه من اشتباه شد. لعنتی بیتلز.»
مای سه بار ازدواج کرده و چهارمین شریک طولانی مدت داشته است. ازدواج اول او، با یک شراب خوار و یک قمارباز، یک سال به طول انجامید. دومی او (“نمی دانم مرد یا طلاقش دادم”) به رقصنده ای بود که از او یک دختر داشت. شوهر سوم او که فرزندش را به فرزندی پذیرفت، یک پیانیست نابغه بود، او می گوید، اما “بسیار بدرفتار”.
او به یاد می آورد: “من مجبور شدم او را ترک کنم، اما نمی خواستم انگشتانش را رها کنم.” دخترشان، کریستی تاکر، که خود خواننده است، موافق است که “این یک همکاری زیبا بود”، اما اغلب ناراضی است. تاکر میگوید: «آنچه در زندگیاش پشت سر گذاشته است، باید قوی باشد.»
تصادفی نیست که پیانیست ها و شوهران برای او در کنار هم قرار می گیرند. او نشخوار می کند: “پیانیست من همیشه مهم ترین مرد زندگی من بوده است، بالاتر از عاشقان، شوهران و هر کسی.”
بیلی استریچ، پیانیست 40 ساله او، او را در بازگشت پیروزمندانه اش به نیویورک همراهی کرد. او در خارج از شهر موزیکال اجرا می کرد و در نمایش هایی مانند “مامه” و “سلام، دالی” نقش اصلی را \u0628\u0627\u0632\u06cc می کرد. (عدم حضور در برادوی نیویورک مایه تاسف است.) اما استریچ و وکیلش، مارک سنداف، اصرار داشتند که پس از 14 سال دوری، او در سال 2006 در اتاق متروپولیتن که اکنون بسته شده است، اجرا کند.
او سقف را از بین برد و در 78 سالگی مخاطبان کاملاً جدیدی را به دست آورد. استریچ میگوید: «وقتی یک بار فروخته میشد، به هشت برنامه، سه بار در سال برمیگشت. “هیچ راه بازگشتی وجود ندارد. او خاموش بود و می دوید. این یک عمل سوم فوق العاده را آغاز کرد.»
‘چون حال میده’
مای چگونه به این کار خود ادامه داده و به این خوبی آواز می خواند؟ من با معلمان صدا و پزشکان صحبت کردم و در مورد “تارهای صوتی” و “حمایت از تنفس” و “چابکی” و احتمال اینکه او یک رژیم سخت ورزشی و گرم کردن داشته باشد شنیدم.
او این کار را نمی کند: “او دوست دارد برای شام بیرون برود و یک نوشیدنی بخورد” – یک مارتینی سیب – “بعد از نمایش”، گزارش مکی.
مکی به \u0628\u0627\u0632\u06ccگوشی خود اشاره می کند، اینکه چگونه یک بار مژه های مصنوعی خود را در هنگام اقامت در خانه اش روی لوستر جا گذاشته است. من هم دیده ام او در هنگام پایین آمدن از پلهها لگدهای کوچکی انجام میدهد، نه به این دلیل که به او کمک میکند از زمین خوردن خودداری کند، بلکه به روشنی میگوید: «چون سرگرمکننده است».
افرادی که مای را دوست دارند و آن را تحسین می کنند، فکر می کنند او ممکن است زودتر به ستاره بزرگتری تبدیل شود. با این حال، این سؤال را از او بپرسید، و \u0628\u0627\u0632\u06ccگوشی – چشمک زدن – لحظه ای از بین می رود.
او به من می گوید: “من 95 سال دارم.” “من برای ستاره بزرگتر شدن وقت ندارم. من بیشتر از امشب وقت ندارم.» او به صندلی های خالی که به زودی پر می شوند خیره می شود و به آرامی زمزمه می کند.
شاید او تبدیل به ستاره ای شد که قرار بود باشد. یا، شاید، او چیزی بهتر شده است. هنگامی که در یک کلوپ شبانه برای مخاطبان متعصب آواز می خوانید، صمیمیت بی نظیری باقی می ماند. کارنگی هال مرلین مای را بزرگتر نمی کند. او کارنگی هال را کوچکتر خواهد کرد.