نقشه او سرراست بود. مردم نیویورک، که او در درجه اول برایشان نامه می نوشت، قانون اساسی جدیدی را تصویب کردند که همه بدهی ها را لغو می کرد و از اکثر دارایی های خصوصی چشم پوشی می کرد. سپس دولت دستور می دهد که همه این دارایی ها به طور مساوی بین شهروندان، در سن بلوغ و بالای سن، به شیوه ای که هنوز هدایت نشده است، تقسیم شود. اسکیدمور با پذیرفتن ایدهای که پین در «حقوق انسان» بررسی کرد، از ایالت خواست «مبلغی را با اقساط ماهانه یا سایر اقساط راحتتر، برابر با نگهداری کامل و مناسب آنها، با توجه به سن و شرایط، ارائه دهد. و والدین یا والدین در صورتی که به دلیل ناتوانی یا عادات باطل نامناسب برای تربیت فرزندان خود باشند، مجاز به دریافت آن خواهند بود.» به طور خلاصه، درآمد پایه جهانی.
اسکیدمور در سرتاسر کتاب، مکرراً به «همه افراد» و «همه شهروندان بومی متولد شده» اشاره میکند و منظورش از آن است. او می نویسد: «حقوق ابدی و لاینفک یکسان برای همه وجود دارد. «حق رای مرد سیاه پوست، که یک حق شخصی است، به همان اندازه حق رأی مرد سفیدپوست کامل است. و حق مالکیت او نیز چنین است.» او می نویسد که زنان نیز از «حق رأی یکسان» و همان حق مالکیت برخوردارند.
اسکیدمور همچنین حق شهرک نشینان انگلیسی و فرزندان آنها را برای ادعای مالکیت زمین های بومی زیر سوال می برد، زیرا آنها صدها سال در گذشته یک معامله سودمند انجام داده اند: “نشان داده شده است که نژاد سرخپوستانی که در آن زمان زندگی می کردند، هیچ حقی نداشتند. آنچه را که متعلق به اقوامشان است، به عنوان یک ملت، که باید بعد از آنها بیایند، بفروشند، یا انتقال دهند. زیرا ظاهراً به همان اندازه به این دومی ها تعلق داشت.»
اسکیدمور استدلال خود را با یک بیانیه ساده دیگر می بندد. “قبلاً نشان داده شده است، در سراسر این صفحات، من به رضایت خواننده اعتماد دارم که عنوان مالکیت برای همه وجود دارد. و برای همه به طور یکسان؛ نه به این دلیل که دیگران بوده اند. و نه به این دلیل که آنها نبوده اند. نه به این دلیل که آنها یک موجود معین برای پدر و مادر داشتند، نه موجودی دیگر. نه به این دلیل که دیرتر یا زودتر از دیگران در صحنه زندگی ظاهر می شوند. نه به خاطر خرید، تسخیر، مشغله، یا چیزی که نیست. اما چون هستند: چون وجود دارند.»
نزدیک به 200 سال بعد، کتاب اسکیدمور هنوز به عنوان یک سرزنش قدرتمند برای ایده های دوقلویی است که برخی از آمریکایی ها سزاوار آن هستند در حالی که برخی دیگر شایسته نیستند و برخی برابرتر از دیگران هستند. همچنین به عنوان یک فراخوان قابل توجه برای همبستگی بین نژادی در کشوری که بر اساس سلسله مراتب نژادی تقسیم شده است، برجسته می شود. اسکیدمور، محقق حقوقی عزیز رعنا، خاطرنشان می کند: «سفیدپوستان فقیر به جای اینکه دشمنان سیاسی باشند، منافع اساسی با بردگان سیاه پوست و سرخپوستان محروم داشتند، زیرا هر گروه توسط سلسله مراتب اقتصادی موجود به فقر و وابستگی محدود شده بود.
هر چه در مورد پیشنهادات اسکیدمور فکر کنید، به عبارت دیگر، دیدگاه او از برابری دموکراتیک رادیکال در مواجهه با نابرابری عمیق و مداوم مادی و سیاسی ما طنین انداز می شود. زندگی و کار اسکیدمور یادآور این است که آزادی یک ایده واحد و محدود نیست و نسلهای آمریکایی از همان روزهای اولیه تاریخ مشترک ما، کشوری را تصور میکردند که کمتر نابرابر، فراگیرتر و آزادتر از کشوری بود که داشتند. – و اونی که داریم.